سه شخصیت پرآوازه بلوچ که در سال ۱۴۰۱ غزل خداحافظی خواندند
- شناسه خبر: 3829
- تاریخ و زمان ارسال: 4 فروردین 1402 ساعت 04:53
- بازدید : 833 بازدید
- نویسنده: مصطفی سابکزهی
یادداشت از : امیر کلمتی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نیکشهر خبر، سه شخصیت بزرگ و سرشناس بلوچستان در سال ۱۴۰۱ کوله بار سفر بسته و برای همیشه کاروان فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع را ترک گفتند. چهرههایی که جای خالیشان بهسادگی و شاید باگذشت سالها پر نخواهد شد.
بی شک جامعه بلوچستان پس از بیمهری و زندانی کردن سران فرهنگی طوایف بلوچ با سفر سردمداران دولت پاکستان در زمان پهلوی هنجارشکن به ایران و دیدار با چند تن از طاغوتیان و برخی از نمایندگان مجلس ملی از آن هنگام یعنی تا در سال ۱۴۰۱ بیشترین رنج و اندوه را بر خود دیده است. چراکه سه شخصیت که دو نفر از آنها را بهپاس کارهای فرهنگی و عرف جامعه سرحدنشین سردار لقب دادند. ولی یکی از بلوچستان مکران که از لحاظ تحصیلات دانشگاهی از هر دو شخصیت والاتر بود را به استادی چیرهدست میشناختند.
این سه بزرگوار همفکر و مخالف نظام دیکتاتوری سرداریسم بودند که نگارنده چندین سال با آنها بسان فرزندانشان ارتباطی خاص داشتم. شاید گاهی موجسواران غربزده که غرب رخش شان را برای بهره داری از اهداف خود زین طلا برایشان نهاده بود و گاه، گاهی با اندک افراد ساماندهی شده جولانی کوتاه در جامعه داشتند؛ ولی هیچگاه نتوانستند این سه بزرگوار را شکست دهند.
در اینجا اندک، از فعالیتهای آنان و دلیل درگذشت شان خواهم گفت:
۱_سرداربشیراحمدخان ریگی:
۵ تیرماه یک رو سخت برای مردمان سیستان و بلوچستان بود، چراکه بلوچستان یک شخصیت بیهمتا و اندیشمند خردمند را از دست داد. او از آغاز تأسیس شهرداری میرجاوه تا دوران بازنشستگی شهردارِ شهرش بود. هرچند در آموزشوپرورش به خدمت مشغول بود و پس از
ارتحال مردِ زاهد و نیک منش یعنی سردار مهرالله خان ریگی مسئولیتی بسیار بزرگ داشت چونکه کارگشای مشکلات مردم بود.
آدمی بسیار خونسرد که بامتانت و گشادهرویی با مردمان سرزمینش برخورد میکرد.
نماز جنازهٔ او پرشکوهترین نماز جنازه تاریخ بلوچستان بود. سبب درگذشت بشیر احمدخان مشکل قلبی بود.
۲_سردار حاج مهدی خان گرگیج:
سردار گرگیج خان پس از گذشت چهار روز از عروج سردار بشیر احمدخان ریگی یعنی ۹ تیرماه دعوت حق را لبیک گفته و به دیار اعلی پیوست.
حاج مهدی خان یک فرهنگی و صلحجو بود. او پیوند بین رابطه دانشجویان و نخبگان بلوچ در جایجای بلوچستان بود. خانهٔ او محل گردهمایی و آشنایی نخبگان بود. موهای سفید و قامت خدنگِ او برای بیشتر فرهنگ دوستانی که در زاهدان زندگی میکردند بسیار نامی آشنا بوده، زیرا نامش در کشورِ افغانستان هم بهعنوان یک فرهنگی صلحجو بر سر زبانها افتاده بود.
چند سال پیش که بنده در زاهدان فعالیت رسانهای خود را آغاز نمودم، ابتدا با پشتیبانیهای بیدریغ وی تدریس زبان بلوچی را آغاز کردم. او همیشه به من نصیحت میکرد که زبان بلوچی را با سیاستهای بلوچستان، سیاسی نکنید. چنان بر من روحیه بخشید و حامی بود که بنده با همفکری او و حاج محمدحسین رئیسی که چند هزار نمازگزار به مصلای مکی زاهدان روز جمعه آمده بودند و در آنجا بنده به خاطر پاسداشت زبان بلوچی در جمع نمازگزاران سخنرانی کردم. گویا این سخنرانی بنده بیتأثیر نبوده و از آن زمان به بعد زبان بلوچی در دانشگاه سیستان و بلوچستان بهعنوان دو واحداختیاری برای تدریس صاحبِ امتیاز شده بود و ارادت مردمان نجیب و دوستداشتنی سرحد زمین برما از آن زمان به بعد دوچندان شد. (هرچند کوششهای مهندس عبدالسلام بزرگزاده ، دکتر عظیم شاه بخش و رئیس وقت دانشگاه سیستان و بلوچستان هم برای گرفتن امتیاز زبان بلوچی بیتأثیر نبوده است.)
حاج مهدی برای نویسندگی هم قلم بر دست داشت، چراکه خوددوست دار زبان و فرهنگ بلوچ بود. او هم سالها با بیماری قلب دستوپنجه نرم میکرد سرانجام با ایست قلبی از دنیای فانی رخت سفر بستند. بهشت برین مأوایش باد.
۳_استادحاج محمدحسین رئیسی:
استاد رئیسی را همه با جنبش انجمن اسلامی دانش آموزان و معلمان در اواخر دههٔ پنجاه هجری شمسی میشناسند. او در دههٔ شصت شمسی خود را با فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی با آن لبخند ملایم و تیزبین در دل جامعهٔ بزرگ سیستان و بلوچستان جا داد. جا دادنش باعث سقوط نظام دیکتاتوری سرداریسم به ویژه در جنوب بلوچستان را همراه بود و ندای آگهی و توسعه را در بلوچستان پهناور ترویج و گسترش داد.
او برای تحصیل و آگاه ساختن مردمان چنان کوشش کرد که صدها سردار برای ماندنشان در قدرت تلاش میکردند.
تفکر و منزل محمدحسین یک دانشگاه و کاروانسرا بود که آنها را بدون شهریه پذیرش میکرد.
او پس از گل خان نصیر تنها فرهنگی و سیاست مدار اقتصادی بود، هرچند گل خان، یک خان بود و وی یک رئیسِ ملازاده!
با حمایتهای بیدریغ خودش از نویسندگان و پژوهشگران بلوچ، بیشترین خدمت را به زبان و ادبیات بلوچ کرد که تاریخ شفاهی بلوچستان را به پژوهشگران منتقل کرد تا با پشتیبانی مالیش آنها به آثارمکتوب تبدیل شوند.
حاج رئیسی پاسبان هویت و فرهنگ بلوچ بود که سالها در سفر بود تا ادبیات بلوچی را به جهانیان بشناساند.
بیماری سیروز کبدی که با ایست قلبی در واپسین لحظات زندگی همراه بود و سرانجام قلبش از تپش ایستاد و ایست قلبی به استاد رئیسی هم رحم نکرد و او را ۲۹ بهمنماه از پای درآورد و سایه عطوفت و مهربانیاش را از سر مردمان استان سیستان و بلوچستان جدا ساخت.
در چابهار بر وی نماز جنازه خواندند و او را در زادگاه مادریش روستای کِشیگِ نیکشهر به خاک سپردند.